شاید بتوان گفت که این اقدام که از سوی شورای عالی نظامی حاکم در مصر پس از سرنگونی حسنی مبارک صورت پذیرفته است، یکی از چرخشهای مهم مصر در عرصه سیاست خارجی است. شورایعالی نظامی در حالی که تلاش میکند در خانه به نوعی اپوزیسیون را مدیریت کند، سعی دارد در خارج از خانه نیز مصر را بار دیگر بهعنوان بازیگری مهم در عرصه منطقهای بنمایاند. البته هدف نهایی شورایعالی نظامی حفظ ثبات کشوری است که بیش از 60 سال توسط نظامیان اداره شده است. از نقطه نظر سیاست داخلی، شورایعالی نظامی مصر تلاش میکند این باور را در میان مردم ایجاد کند که قصد دارد، پس از حذف مبارک از قدرت، کشور را وارد عرصه جدیدی کند. تحولات روزهای آینده، سیاست مصر جدید را در ارتباط با فلسطین روشنتر خواهد کرد.
وعده انتخابات آزاد و دمکراتیک، به محاکمه کشاندن برخی از اعضای حزب ملی دمکرات و تغییری هر چند جزئی در سیاست خارجی، خصوصا در رابطه با جنبش حماس و رژیم صهیونیستی ازجمله تلاشهای شورایعالی نظامی حاکم بر مصر در هفتههای گذشته برای واقعی جلوه دادن تغییر و تحولات در این کشور بعد از انقلاب اخیر است. البته در عین حال شورایعالی نظامی مصر تلاش میکند تا ثبات خود را حفظ کرده و خود را همچنان بهعنوان یک میانجی بنمایاند و از سوی دیگر از ایجاد تنش با رژیم صهیونیستی اجتناب کرده و مراقب باشد تا معاهده صلح با این رژیم دچار خدشه نشود.
بهنظر میرسد که در عرصه سیاست خارجی، شورایعالی نظامی مصر تغییراتی در سیاستهای خود، بهخصوص درباره رژیم صهیونیستی، صورت داده است. ظاهر امر اینگونه است که مصریها از حمایت همهجانبه و بیچونوچرا از اسرائیل دست برداشته و سیاستی منصفانهتر را درخصوص رژیم صهیونیستی در پیش گرفتهاند. اما سؤال اینجاست که آیا این سیاست به معنای رویارویی احتمالی با رژیم صهیونیستی است؟ بهنظر میرسد پاسخ این سؤال منفی باشد.
مصریها تلاش میکنند تا در چارچوب سیاست خارجی جدید خود به گزینه رویارویی مستقیم با نیروهای دفاعی اسرائیل نرسند و این ظن را برای صهیونیستها بهوجود نیاورند که امنیتشان در صحرای سینا به خطر افتاده است. از این منظر میتوان مشاهده کرد که روابط ژئوپلیتیک مصر با رژیم صهیونیستی دچار تغییری نشده است. حتی اگر اندکی واقع بینانهتر بنگریم باید اذعان کرد که اهداف استراتژیک مصر با اسرائیل درخصوص حماس نیز دچار تغییر نشده است. اما آنچه تغییر کرده است، روش قاهره در دستیابی به اهداف خود است که بهنظر میرسد با روش اسرائیل تفاوت دارد. اما چگونه؟
تا پیش از این و پس از آنکه حماس در سال2007 کنترل نوار غزه را در دست گرفت، مصر تلاش میکرد تا حماس را به یک گروه سیاسی دست و پا بسته تبدیل کند که در نوار غزه منزوی و محاصره شده است. به این ترتیب تصمیم به بستن گذرگاه غزه گرفت و تنها در موارد بسیار معدودی این گذرگاه را بهطور موقت گشود. در آن زمان قاهره تلاش میکرد از حماس فاصله بگیرد و بهنوعی اعلام کند که هیچ مسئولیتی در قبال حماس نمیپذیرد. البته قاهره نتوانست به هدف خود در این خصوص برسد چراکه همچنان تونلهایی زیرزمینی وجود داشتند که فلسطینیها به وسیله آنها مایحتاج خود را از مصر وارد نوار غزه میکردند. البته در این خصوص قصد قاهره مهم بود که تا حدودی توانست قصدش را شفاف اعلام کند و آن چیزی نبود جز منزوی کردن حماس.
اما در خلال چند ماه گذشته، همه چیز تغییر کرد. حماس نشانههایی مبنی بر مشارکت بیشتر سیاسی از خود نشان داد. البته حماس هرگز اعلام نکردهاست که مقاومت در برابر اسرائیل را کنار خواهد نهاد اما پس از سقوط مبارک حماس روی خوشتری به مصر نشان داد. چنانکه اکثر کشورهای خاورمیانه همین رویه را درپیش گرفتند.
کمک مصر، پس از مبارک، به آشتی دادن فتح و حماس نشان میدهد که قاهره تلاش میکند حماس را بهخود نزدیکتر کند. به دیگر سخن قاهره به این نتیجه رسیده است که سیاست نزدیکتر کردن حماس منافع بیشتری نسبت به منزوی کردن حماس دارد. این رویه را اگر در کنار بازگشایی گذرگاه رفح بگذاریم، میتوان گفت مصر در تلاش است تا اعتماد حماس را بهخود جلب کند. حتی خبرهایی درخصوص پیشنهاد مصر به حماس مبنی بر گشایش دفتر خالد مشعل، رئیس شاخه سیاسی این جنبش در مصر، منتشرشدهاست. مشعل اکنون در سوریه مستقر است و گفته میشود که مصریها دفتری جدید در قاهره به او پیشنهاد کردهاند. بنابراین اینگونه اقدامات مصر میتواند به تضعیف موضع سوریه در قبال حماس بینجامد. چه اینکه با نگاهی واقعبینانه میتوان گفت که نظارت بر فعالیتهای حماس از مصر بسیار راحتتر از نظارت بر فعالیتهای این جنبش از سوریه است. مصریها حتی درخصوص پیشنهاد قطر برای میزبانی خالد مشعل مخالفتی نکردند و این نشان میدهد که مصریها تلاش میکنند تا حماس را از سوریه جدا کنند.
البته این رویکرد مصر در قبال حماس، میتواند تا حدودی خطرناک باشد. چه اینکه اگر بار دیگر و به هر دلیلی درگیری نظامی میان گروه مقاومت حماس و رژیم صهیونیستی دربگیرد این مصر است که باید پاسخگوی اسرائیل باشد. شاید همین نگرانیها باشد که قاهره را بر آن داشته است تا محدودیتهایی درخصوص عبور و مرور اشخاص از گذرگاه رفح، پس از بازگشایی آن، وضع کند. براساس آنچه شورایعالی نظامی مصر اعلام کرده هرکسی نمیتواند از گذرگاه عبور کند و تبادل کالا از این گذرگاه نیز ممنوع است. حتی دودل بودن مصریها در برقراری روابط رسمی دیپلماتیک با ایران نیز میتواند ناشی از یکی دیگر از نگرانیهای قاهره درخصوص روابطش با اسرائیل باشد. به دیگر سخن، اگرچه مصر سیاست خارجی جدیدی درخصوص اسرائیل در پیش گرفته است و به ظاهر این سیاست خارجی خلاف منافع اسرائیل است اما قاهره همچنان در تصمیمگیریهایش در منطقه، اسرائیل را بهعنوان عاملی تأثیرگذار داخل ماجرا میداند و همه مسائل را با رابطهاش با اسرائیل تنظیم کرده و میسنجد.
از آن سو نیز با اندکی دقت در اخبار منتشر شده درخصوص بازگشایی گذرگاه رفح میبینیم که اسرائیل در این خصوص سکوت کردهاست. شاید این سکوت اسرائیل را بتوان اینگونه تعبیر کرد که ملاحظات سیاست خارجی مصر را دریافته است و درخصوص بازگشایی گذرگاه رفح احساس عدمامنیت نمیکند.
بنابراین باید این واقعیت موجود در عرصه سیاسی مصر و منطقه را پذیرفت که رژیم مصر تغییری بنیادی در سیاستهای خود نداده؛حداقل این اتفاق تاکنون رخ نداده است. مصریها تنها تاکتیکهای خود در زمینه استراتژی حفظ ثبات را تغییر دادهاند و با توجه به وضع موجود منطقه و اوضاع داخلی خود تصمیمگیری میکنند و اسرائیل نیز همچنان جایگاه پررنگی در ملاحظات و روند تصمیمسازیهایشان دارد.با ا ین حال مصر جدید هیچگاه مانند مصر دوران مبارک نخواهد بود.